شیماوداوود

عاششششششققققتم

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:49 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:47 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:46 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:45 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:44 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:43 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:41 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:37 توسط ش.د.| |

تو به من خندیدی

و نمیدانستی

 

من به چه دلهره از باغچه همسایه

 

سیب را دزدیدم

 

باغبان ازپی من تند دوید

 

سیب را دست تو دید

 

غضب آلود به من کرد نگاه

 

سیب دندان زده

 

ازدست تو افتادبه

 

خاک

 

وتو رفتی و هنوز

 

خش خش

 

گام

 

تو

 

تکرار کنان میدهد آزارم

 

ومن اندیشه کنان

 

غرق این پندارم

 

که چرا

 

خانه ی کوچک ما سیب نداشت

 

 

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:26 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:25 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:24 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:22 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:21 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:20 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:18 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:17 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:16 توسط ش.د.| |

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:8 توسط ش.د.| |

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:23 توسط ش.د.| |

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:17 توسط ش.د.| |


Power By: LoxBlog.Com