شیماوداوود
عاششششششققققتم
در جواب ِ دخترم که پرسید: چرا مرا به دنیا آوردی؟ و من نیازمند ِ عشق بودم زیرا طلاق واژه ای ست زیرا تو هرگز نمیتوانی بگویی: حتی وقتی جنازهام را تشییع می کنی. و تو بیزاری از من زیرا تو را به دنیا آورد ه ام ناتوان از تاب آوردن ِ خاکستر ِ سوزان ِ رویاهاو آرزوهای دور و درازت In Answer to My Daughter : Why Did You Bring Me Into Existence?
نظرات شما عزیزان:
زیرا سالهای جنگ بود
برای چشیدن ِطعم آرامش.
زیرا بالای سی سال داشتم
و می ترسیدم از پژمردن
پیش از شکفتن و غنچه دادن.
تنها برای مرد و زن
نه برای مادر و فرزند (واژه پدر جا مانده)
مادر ِ سابق ِ من
و هیج چیز، هیچ چیز در این دنیا نمی تواند
میان ِ مادر و فرزند جدایی افکند
نفرت یا مرگ حتی.
تنها به خاطر ِ ترسم از تنها ماندن
و هرگز مرا نخواهی بخشید
تا زمانی که خود فرزندی به دنیا آوری
Because it was wartime
and I needed lovemaking
to taste a bit of peace.
Because I was over thirty
and I needed blooming
before becoming droopy.
Because divorce is a word
for men and women
not for mothers and children.
Because you can never say:
my ex-mother
even when you attend my funeral.
And nothing, nothing in this world
can separate a mother from her child
neither hate nor death.
And you hate me
because I brought you into existence
only for my fear of loneliness
And you’ll never forgive me
until the day you bring a child into existence
unable to bear the burning ashes of
your dreams.
Power By:
LoxBlog.Com |